کد مطلب:216480 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:629

تشییع پیکر موسی بن جعفر
روایت شده كه چون سندی بن شاهك جنازه ی آن امام مظلوم را برداشت كه به مقابر قریش نقل نماید، كسی را واداشته بود كه در پیش جنازه ندا می كرد: «هذا امام الرافضة فاعرفوه» (این امام رافضیان است، بشناسید او را). پس آن جنازه ی شریف را آوردند و در بازار گذاشتند و منادی ندا كرد كه: این موسی بن



[ صفحه 257]



جعفر است كه به مرگ خود از دنیا رفته است، آگاه باشید و ببینید او را.

مردم دورش جمع شدند و نظر افكندند، اثری از جراحت یا خفگی در آن حضرت ندیدند و دیدند در پای مباركش اثر حناست. پس امر كردند علما و فقها را كه شهادت خود را در این باب بنویسند. تمامی نوشتند مگر احمد بن حنبل كه هر چه او را زجر كردند، چیزی ننوشت.

روایت شده آن بازاری كه نعش شریف را در آن گذاشته بودند، نامیده شد به «سوق الریاحین».

سلیمان بن ابوجعفر كه عموی هارون بود، در كنار شط قصری داشت. همین كه صدای غوغای مردم را شنید و این ندا به گوشش رسید، از قصر به زیر آمد و غلامان خود را دستور داد تا جنازه ی مقدس حضرت را گرفتند. سلیمان عمامه از سر خود برداشت، گریبان چاك زد و با پای برهنه به دنبال جنازه ی آن حضرت روان شد. آنگاه دستور داد تا در جلوی جنازه ی آن بزرگوار ندا كنند: كسی كه می خواهد طیب و پسر طیب را ببیند، بیاید جنازه ی موسی بن جعفر را ببیند.

در همین موقع بود كه همه ی مردم بغداد جمع شدند و صدای شیون از زمین به فلك رسید. موقعی كه جنازه ی آن حضرت را به قبرستان قریش آوردند، سلیمان به حسب ظاهر متصدی غسل و حنوط و كفن آن امام مظلوم شد.

سلیمان آن كفنی را كه برای خود به مبلغ دو هزار و پانصد دینار خریده بود و تمام قرآن را بر آن نوشته بودند، بر بدن مقدس حضرت موسی بن جعفر علیه السلام پوشانید و با عزت و احترام تمام جنازه ی مبارك آن حضرت را در قبرستان قریش به خاك سپردند. [1] .

حسن بن موسی نوبختی در كتاب فرق و مذاهب شیعه می نویسد كه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در موقع وفات وصیت كرده بود او را با همان حلقه های زنجیر و كندی كه بر دست و پا داشت، به خاك بسپارند. [2] .



[ صفحه 258]




[1] منتهي الآمال، ج 2، صص 397 و 398.

[2] ستارگان درخشان، ج 9، ص 72.